امشب ....بی تابم

ساخت وبلاگ

امشب ...

 

باز هم به روزهایم  به غمهایم ...

 

به تو فکر می کنم

 

به تو عاشقانه تر فکر میکنم

 

زانوهایم را محکم به سینه میفشارم

 

بی تابانه گریه می کنم

 

دلتنگ گریه میکنم

 

به پای تو !

 

و همۀ دقایقی که نبودی - نیستی - و نخواهی بود ....

 

به پای همۀ لبخندهایی که نمیتوانم بر لبت ببینم ....

 

همۀ خستگی هایی که نمیتوانم بزدایم ....

 

به پای همۀ تارهای سپید مویی که نمیتوانم بشمارم ...

 

همۀ چین و چروک هایی که شریکشان نخواهم بود...

 

همۀ سطرهایی که به صدایت آغشته نیست ....

 

همۀ پارکهایی که خالی از قدمهای ماست...

 

همۀ شبهایی که بی تو سحر می شوند ....

 

همۀ پاییزهایی که بی تو می گذرند .....

 

همۀ سال تحویل هایی که بی تو شروع می شوند...

 

همۀ صبحهایی که سرکار خواهی رفت بی آنکه ببوسمت...

 

همۀ نگاههایی که ندارمشان ....

 

همۀ غمهایی که بی من تحمل خواهی کرد .....

 

همۀ عکسایی که خالی از تو اند ...

 

همۀ دفعاتی که موهایم را دست کشیدی ...

 

 امشب  بی تابم ...ندانم چرا

 

 

 

یادم تو را فراموش...
ما را در سایت یادم تو را فراموش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : irozse بازدید : 83 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:02